Saturday, January 29, 2011

javabie

آرش، نیاز نبود که از "ه" استفاده کنی. می تونستی اسمم رو "که هاشم" هست بنویسی چون توهین خاصی نکردی و من مخالف نقد نیستم(اینو دارم می نویسم نه اینکه فکر کنی با این کار توتنستی به هدفت که جلب توجه و کشوندن من به اینجا بود رسیدی، بلکه برای دروغی هست که نوشتی تو پستت در مورد من). من،همونطور که خودت هم میتونی ببینی و دوستای مشتکرمون می بینند، دقایقی بعد روی دیوارم نوشتم اون شب همین مطلب رو.

در ضمن، این که من با احمدی نژاد رای دادم چیز پنهانی نیست،چیز بدی هم نیست به نظر من. طبق رسم همه دمکراسی ها، من به یکی از کاندیدای انتخابی رای دادم و دولتش رو که نماینده اکثریت جامعه کنونی (24.5 میلیون، که یکیشون من هستم) قانونی می دونم. قانونی بودن یک دولت با تصدیق همه کارهاش فرق می کنی و تو که آدم واقعا باهوشی هستی باید قاعدا اینو بدونی.

اینم چیزی هست که من روی دیوارم چند دقیقه بعد از اینکه بهت پیغام دادم نوشتم:

"دوستان گرامی، اگر احیانا از بعضی از پستهای من خوشتون نمی آد، از من توضیح نخواهین یا سعی نکنین با من بحث کنین چون مجبور می شم بلاک کنم. پیشنهاد می کنم اون پستها رو اصلا نگاه نکنین.من متاسفانه آدم دمکراتی نیستم زیاد، ولی خوب علاقه ویژه ای به آدمهای دمکرات و آزاد اندیش دارم!‌ خودم رو هم بی نیاز از بحث کردن می دونم!(خلاصه من اینجوریم، کاریش هم نمیشه کرد! می خوان بگن از خود راضی، اونم مهم نیست).

شما هم هر چی خواستین پست کنین تو صفحه فیس بوک خودتون(مال خودتونه وصلاح مملکت خود دانین)، تا مادامی که توهین شخصی به من نباشه، اصلا بهم بر نمی خوره خیالیتون تخت تخت.خیلی خوشم اومد لایک می کنم و ممکنه یه نظری بدم(البته نیاز به جواب هم ندارم طبیعتا).

خلاصه لازم دیدم این نکات رو بگم برای دفعه هزارم که سو تفاهم نشه یه وقت.

من به همه شما دوستان علاقه دارم،‌ وگرنه از فهرستم حذفتون می کردم بدون درنگ! ارادتمند شما، هاشم،
"

اگر هم از این لحنی تو نوشتی می خواهی بگی که فکر می کنی من با سیستم رابطه دارم و حمایت مالی یا هرچیزی می شم، اینجا می نویسم همه ببینن:

اگر کسی فکر می کنی دولت ایران، سپاه،‌ وزارت اطلاعات ... خیلی با این چیزهایی که من تو فیس بوک می زارم حال می کنه به رابطش بگه به گوششون برسونه که هاشم هم هست اینجا. پول هم قبول می کنه!‌ حتی می تونه به جای مقاله(خسته کننده!) خوندن تو رشته خودش بشینه خونش 5 برابر این پستها رو تو فیس بوک بزاره(می تونم روزی 50 تا پست هم بزارم).حالا که داریم متهم می شیم، حداقل پولش رو هم بگیرم زندگی مون از این وضع در بیاد!‌ پول نفت خودمونه اصلا هم مشکل نداره. تازه من سیدم می تونه خمس هم حساب بشه، از لحاظ شرعی هم مشکلی نباشه. بالاخره از پول خارجی که بدتر نیست. خلاصه به اطلاعشون برسونین خواهشا که من هستم اینجا (آدرس منو هم که داری!). می تونم مقاله به فارسی و انگلیسی هم بنویسم(انگلیسیم همونطور که می دونی بد نیست). مخالفان هم اگر پول قابل توجه بدن من هستم!‌(البته بشرطی که پولش خیلی خوب باشه). اگر راهی هست که با فعالیت حقوق بشری یا حقوق کودک ...یا هر چیزی من هم جایزه نوبلی یا پول قابل توجهی بدستم برسه!،‌ اونم هستم

"منو نیگا نکن"

در چند روز اخیر ایک سری از افراد موجود در لیست دوستان من در فیسبوک شروع به پست کردن مطالبی راجع به اتفاقات اخیر در خاور میانه کردند (اینجانب همچنین). ولی‌ خوب نکته قابل تامل اینه که ۱ سری از این افراد از زمرهٔ کسانی‌ هستن که تؤ واقعی بد از انتخابات ایران طرفدار سر سخت احمدی نژاد و سیاستاش بودن. من منکر این مساله نیستم که وقأی ایران و مصر و تونس تفوتأ زیادی دارن. ولی‌ علیرغم همه این تفاوتها، ۱ وجه مشترک هم بینشون میبینم و اون اینه که توده مردم جونشونو کفه دستشون گذاشتنو بر علیه ۱ عده اقلیت تمامیت خواه یئ‌ وابسته به "خارج" (مستقیم یا غیر مستقیم) تظاهرات کردن. و در مقابل اقلیت تمامیت خواه با تمام قدرت شروع به سرکوب ناجوانمردانه مردم کردن. عکس العمل کاملا متفاوت ۱ سری از افراد به واقع جای تامل "عمیق" داره.

در اسنأ همین وقایع، ۱ کی‌ از "افراد" ( که از ایشون با نامه مختصر "ه" یاد میشود) مطلبی با عنوان "سقوط حسنی مبارک" پست فرمودن. طبقه توضیحات قبلی‌، برا من جالب بود که از دیده "ه" چطوری رفتن حسنی مبارک "حالا اگه رفتنی باشه علیرغم فشار آمریکاییها" و اعتراض مردم مصر اینقدر شور انگیز و جالبه در حالیکه همین شخص "ه" مدافع کامل سیاستهأی سرکوبی احمدی نژاد و یارانش بود "البته خوب به بهانه حفظ کشور و کنترل آشوب طلبی ۱ سری مرفه بی‌ درد".

منظور من کالبد شکافی اتفاقات ایران و مصر و تونسو مقایسه اونا نیست چون نه سوادشو دارم و نه فضای اینجا کفایت می‌کنه. ولی‌ معتقدم که حرکتهأی آزدیخواهانه مردم در هر جای ۲نیا و تحت هر شرایطی قابل احترام و تعمق هست. نگرش متفاوت اینچینی منو شدید به فکر و‌ا میداره و حقیقتاً دوستدار مباحثه و کالبد شکافیه نظرات افرادی مانند "ه" و دوستان هستم. در سایه همین روحیه حقیقت جویی ؛) هنگام گذر از کوچه "ه" اسپری رو در آوردم و روی دیوار فکبوکشون اینو نوشتم.

آرش: "ه" جان! مرغ همسایه غاز یا نه؟

شاید لحن شعار روی دیوار گونه متلک ور داشته و بیانگر روح حقیقت جوی من نباشه ؛). ولی‌ کنار از این قضیه، به نظر من در صورت وجود ۱ ایدئولوژی معقول و به واقع اصلاح طلب، جواب معقولی برا نظر متک وار امثال من وجود داره. جواب روی دیفال "ه" ولی‌ این بود.

"ه": بستگی به مرغش داره بعضی‌ وقتها. مرقهأ همسایه‌ای هستن که از غاز‌ها هم بزگترن. خیلی‌ وقتها جوجه هم نیستن. همه جای ۲نیا همینطوریه. فقط مخصوص ما نیست.

با خودم گفتم خوب آقا متلک گفتی‌ متلکم جوابتو دادن. "ه" واقعا آدم مقولی هست. ولی‌ خوب متاسفانه این تصور مدت زیادی طول نکشید تا اینکه ۱ پیغام شخصی تؤ صندوق پستیم دیدم از طرف "ه".

"ه": "بی‌ خیال بحث شو خواهشاً وگرنه مجبور میشم "بلاک" کنم. سوال کردی جواب دادم. اگه از پستم خوشت نمیاد پیشنهاد میدم که نیگا نکنی‌ صفحه منو. من کلا آدم دمکراتی نیستم ولی‌ به دمکراتها علاقه وافری دارم. "

من اینجا می‌خواستم از جواب "ه" تشکر بکنم. ولی‌ همونطور که آقا چند بار گفتن، بعضی‌ وقتا حقو باطل اینقد ممزوج میشن که جدا کردنشون خیلی‌ مشکله. من نمیدونستم این جواب متلک بود یا جدی. ولی‌ خوب این حرکت خودش بیانگر چند تا "نکته" بود.

۱. اولین نکته اینه که چرا "ه" این قضیه رو روی دیوار ننوشت. در صورت روی دیوار بودن، مسلما افراد دیگه هم میتونستن از پیشنهأ ارزنده ایشون مانند "بی‌ خیال بحث شو" و "منو نیگا نکن" بهره مند بشن.

۲. نکته دوم که می‌خواستم روشن کنم و ایشون تؤ نامه مطرح نکردن اینه که علیرغم اینکه "ه" "دموکرات نیست ولی‌ دمکرتها رو دوست داره"، دموکرات‌ها آدمی‌ مثل "ه" رو دوست دارن تحت شرایط بند ۳.

۳. خدا رو شکر که چرخ روزگار به "ه" ۱ لپ‌تاپ با موس مرغوب واسه بلاک کردن داد. و خدا رو بیشتر شکر که چرخ روزگار ۱ قاچ کیک زرد و باتوم کنار این لپ‌تاپ قرار نداد که معلوم نبود کلیک موس با چی‌ جایگزین میشد.

۴. "ه" عزیز. هر چی‌ حساب می‌کنم میبینم واسم صرف نمیکنه چن تا کلیک "حروم" بلاک کردن تو و امثال تو بکنم. دونستن نظرات تو و اینکه ادمأ دورو برام کیا هستن و چطوری فکر می‌کنن برام مهمه. قول میدم دیگه کامنت "نذارمت". ولی‌ در عین این حال، می‌خوام گوش بزنگ باشم تا وقتی‌ باتوم و کیک زردتو گرفتی‌ حواسم بهت باشه.


ا.ک. ۹ بهمن ۸۹